وقتی چشم به جهان گشودم
قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد.
دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت.
مادر، مادر... نمی دانم معنای این واژه را در کجا جستجو کنم؟
در زلال اشک؟
بخشندگی خورشید؟
سرسبزی بهار؟
...
مادر وقتی از تو حرف می زنم احساس می کنم به خدا نزدیکترم
و در مقدس ترین نقطه لحظات زندگی قرار گرفته ام.
وقتی نام مقدست را بر زبان می آورم بغض گلویم را می فشارد ..
مادر،
بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند
روزت مبارک فرشته مهربان زندگیم
اخی عزیزم
خیلی قشنگ بود
قشنگی از آن مادر است